سلام میوه ی جانم. خبر نداری مادر... نمیدانی چقدر دوستت دارم... چقدر دعا کردم برایت، قبل آمدنت ، حین امدنت، و پس از آن و گمان می کنم علی الدوام دعاگوی تو باشد دل عاشقم. گفتم عشق، و تو عشق را نخواهی دانست که چیست جز آن زمان که در معجزه اش غافلگیر شوی... این عشق نه از آن عبارات لوس و لوث و نخ نمایی است که هوسبازان مگس صفت، از آن می گویند و عرض خود میبرند و زحمت ما می دارند... بدون شک این عرصه ی سیمرغ است. و این عشق شمه ای از داستان عشق شورانگیز خالق بهمخلوق است که چون مرا به والدی برگزید جریانی از خلیفه الهی به سوی من روان کرد به نام مادری و قلب مرا از چیزی از جنس عشق خودش مالامال کرد نسبت به تو... تو نه کمی، نه گمی.. تو ارزشمندی، بسیار بیشتر از آنکه بخواهی به آب و رنگ و خال و خط دنیا فریفته شوی... گرانبهاتری از اینکه خود را به چیزی کمتر از ذات اقدس اله بفروشی... و این شعار نیست... این تجربه ی قلبی است که هر تپشش استغاثه است به صاحب سرچشمه ی عشق ... تو ای نور چشمانم، ای کاش در خور بندگی خدا بار بیایی، هر عیبی در ماست خدا از تو دور بدارد و هر حسنی برای عبدالله شدن مورد نیاز توست که در بساط ما وجود ندارد از فضل و گرمش در جان تو بکارد... تو رشد کن و سبز شو و اغوا نشو... تو بزرگ شو و سربلند شو و پستی نپذیر... تو حق شناس و حق فهم و حق پذیر و قائم به حق باش... خدایا عاقبت این ها را چنان کن که تو خوشنود باشی و اینها رستگار و بخوانید, ...ادامه مطلب
اشنایی من با شما به کودکی ام و روز های جمعه و نیمه شعبان ها و رودخانه ی زهره برمیگرده، به نامه هایی که اونجا برای تو می انداختم. ای بی نیاز از من، ای کسی که من به درک ساحت تو قدم نمی رسه. ای کسی که از دم مسیحایی تو دل های مرده زنده شدند... عقل من فراتر از انچه خوندم و شنیدم به شهودی نرسیده. نیازمند کمک هستم. برای این امر شما رو میشناسم. سبب المتصل بین الارض والسما... خدا هم و غم رو از ما به واسطه ی شما بر میداره. چه کنم... استدعا میکنم به کرم و لطف خودتون ذنوبی که بین من و خدا هست رو یک جوری رفع و رجوعش کنید. نسخه ی اشفته ی دیوان عمر من اگراشفته و خط و املا و انشا غلط بخواد باقی بمونه من چکار باید بکنم؟ نمیخوام غلط بکنم بعد فلسفه بافی کنم که چنین و چنان... از غلط کردن مصونم کن، حد شعور من امروز که در اضطرار و استیصالم، اینه، بی ادبی تلقی نکنید این سطح شور رو، از این شعور منبعث شده، لطفا غمض عین کنید در برابر کاستیهاش شب تاریک و بیم موجو گردابی چنین حایل، اگر کمک شما نرسد، فرج پس کی سود حاصل؟ در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود. ازگوشه ای برون ای ای کوکب هدایت... هدفم کجاست و مشکلم کجا.. در این وضعیت خفض و رفع هم لابد به سببیت شما می تونه اتفاق بیافته. ای کاش از این حضیض به بالا بری مرا. بخوانید, ...ادامه مطلب
۲ابان وقتی فهمیدم باردارم همه عزمم رو جزم کردم که ناسپاس نباشم مثل دفعه ی قبل، اینه زیباتر از همیشه نشونم میداد، از اعماق دلم برای زینب خوشحال شدم و سپردم خودم رو به همون کسی که باید... اگرچه از دستش دادم ولی دلگرمم به کلام خود خدا وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا یَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْض. ای انکه میتوانی و میدانی، بشنو از دلم... بخوانید, ...ادامه مطلب
بچه آینه ایه که بدجور توش خودتو می بینی، دقیق و موشکافانه موهارو از ماست وجودت می کشه بیرون... خدایا من چه کاره بودم قصه رو میدونی از آغاز تا پایان لطفا دست ناتوان منو عامل مخدوش کردن لوح پاکش قرار نده نه دست من که هیچ دستی رو... بگیر تربیتش کن بپذیر به خیر بگذره این امتحانات , ...ادامه مطلب
دلم گرفته برای زهرا دوستم که مادرش توی آی سی یو در اغماست دوستی که با گریه گفت التماس دعا لطفا دعا بفرمایید دیگه نیازمند فاتحه های شماییم... , ...ادامه مطلب
تالیف قلوب کار خداست، اینکه من مدتهاست کوشیدم ولی عقل و مسیر کوششم یارای رساندنم به منزل الفت رو نداشتند، مقوله ی دردناکیست... مفتاح قلوب دست خداست، کلید قلب ها چطور؟ , ...ادامه مطلب
برای دلم چکار کنم!؟ رلهی برای زنده شدنش میخوام، زنده شدن، زنده ها... زنده و تپنده(ط/ت؟) اصل مساله من انگار همین دله, ...ادامه مطلب
از مرگ جدی تر گرفتیمش، عینی و ملموس تر، حدود بهداشتی رو از حدود حق الناس و حدود خدا بیشتر رعایت می کنیم. کاش بجای شدت دادن به حس حب نفس، به خشوع می رسوند ما رو این وضعیت . همونایی که حق ضایع می کردن، , ...ادامه مطلب
بیدارم کن بگو همه اش خواب بوده است، بگو یک بار دیگر فرصت داری از نو بنویسی، با عقل پخته ی کامل، با قلب خاشع سلیم..., ...ادامه مطلب
لطفا، تا دلهایتان داغدار است، از خدا بخواهید به همه ی مان فراتر از فراتر از لیاقتمان، فرزندانی بدهد که هریک از آنها به تنهایی خار در چشم دشمن بشوند و خواب را بر دشمن کابوس تلخ پریشان کنند., ...ادامه مطلب
اساسا آدم ها دو دسته ان: اونهایی که به نیازهای اساسی خودشون در مسیر رشد و کمال عالم هستند و اونهایی که به این نیازهایی که گفتیم عالم نیستن حالا دسته ی اول خودشون دوگروه میشن؛ اونهایی که به علم شون عمل, ...ادامه مطلب
کاشکی کوچه ها پر بشن از سروصدای بازی بچه ها. خونه ها برای دویدن و سروصدا کردن چند طفل جای کافی داشته باشن و از هزارجور وسیله بیخود و با خود پر نشده باشن. توپ جای خودش رو از بسیاری اشیا قیمتی و شکنند, ...ادامه مطلب
چند سا ل پیش دوستم یه دفتر کاهی خوشگل بهم هدیه داد که صفحاتش خط کشی نبود و روی جلدش هم طرح ساده و زیبایی داشت تصمیم گرفتم چیزایی توی اون بنویسم که هرگز از نوشتن اونا و بعدا اگر احیانا موند بعد از مرگم, ...ادامه مطلب
مادر مثل هوا می مونه، دائم در هوای محبت خالصانه و بدون توقعش نفس کشیدی، گاهی حتی از همه بیشتر بهش اعتماد داری بدون اینکه بفهمی و بدانی... اونقدر در این هوایی که گاهی ممکنه فراموشش کنی، تا اینکه نفست تنگ بشه از مدتی دریافت نکردنش... اگر به عقب برگردم، حددداقل تواضعم در برابرت هزار چندان میشه مادرم... +شاید شبیه ترین آغوش به آغوش خدا بعد از آغوش رسول الله و امام زمان، آغوش مادر باشه... , ...ادامه مطلب
از گذر ایام راصی هستین؟ بذارین بهتر بپرسم از آنچه تا امروز زیسته اید راضی هستید؟ خوب زندگی کردین؟ چه شادی ها چه غم ها چه ابتلائات چه ... در مجموع برآیند بردار عمرتون راضی تون میکنه؟ ا ز ایده آل تون چقدر فاصله دارین؟ برنامه ای برای رسیدن بهش دارین؟ به همون خود و زیستن ایده آل تون, ...ادامه مطلب