حضورغیاب، صله رحم مجازی

متن مرتبط با «ببین و بپز» در سایت حضورغیاب، صله رحم مجازی نوشته شده است

بوی بهشت می دهد...

  • مادر بشوی پتانسیل درک‌مادر را بیش از پیش پیدا می‌کنی. مادرتر که بشوی بیشتر.. خدایا لطفا این آخرین معجزه آن نباشد در دامن ما... مرا خرج آنچیزی کن که برایش آفریده ای... بخوانید, ...ادامه مطلب

  • امیدوارم به خودت

  • "بســـمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم"عَسَى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْوَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ بخوانید, ...ادامه مطلب

  • نیازمند و فقیر

  • خدای من احتمالاتی دادند، که میتواند سخت تمام شود. اللهم سیر و لا تعسر، سهل علینا یا رب العالمین... لطفا کمک کن کسی متضرر نشه، من بتونم فرزندانم رو‌بزرگ کنم... بخوانید, ...ادامه مطلب

  • مغبون

  • من سه میلیون و نیم ضرر کردم. یک و نیم میلیون پارچه خریدم. ۲میلیون دستمزد دوخت دادم. تهش شد دوتا تشک گنده و بی قواره که اصلا برای کنار سالن کاربردی و زیبا در نیامد که نیامد... اعتماد کردم به لحاف دوز پیر با گوش سنگین و طماع، که هیچ وعده ای رو وفا نکرد و گند زد به پول و پارچه... الان من غمان بیهوده می‌خورم... ام اینکه چرا کارت کشیدی به‌اعتماد چی و چی! قبل از اطمینان به صحت حالا... الان حس مغبون شدن و گول خوردن دارم... استغفرالله... با همون پول میشد بهتر و شیک ترش رو حاضری خرید.. خدایا، منو مغبون لحاظ دوز طماع و بی وجدان دنیا نکن  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • اوج باید گرفت

  • یه چیزی ته قلبم میگه نه، نشد. نباید اینطوری می‌شد... میگه گناه من گردن توئه... تو حواست نبود مراقب نبودی... باید بالاتر پرواز می کردی... توی این ارتفاع کم مضمحل میشم من بخوانید, ...ادامه مطلب

  • آرزو

  • جامعه مثل بدن انسانه و ارگانیسم‌ داره  سیستماتیک عمل می‌کنه اگر یک‌جا اختلال بوجود، تبعات بیاد این اختلال به تمام ارگانیسم‌ سرایت میکنه. کاش فرد مناسب رو برای جای خالی انتخاب کنیم. چقدر افراد نامناسب در مناصب نصب شدند و مصیبت نصیب ما شد... خدایا لطفا کمک کن، جامعه ی امام زمانی رو به چشم ببینیم... بخوانید, ...ادامه مطلب

  • خلوت، قلم، قدم

  • هیچکس نیست که وقتی خیلی دلت گرفته بری باهاش حرف بزنی و آروم بشی مگر اینکه یک چیزی رو از دست بدی، یا بخشی از وجهه و آبرو ت رو، یا بخشی از اعتبار و شخصیتت رو، یا بخشی از یه چیزی تو بلاخره... قلم از دستم افتاده و این دردناکترین مفقودی این روزهای منه... مدت‌های مدیدیه که کسی رو برای گفتگو و آرامش نمی شناسم، کسان زیادند، ولی مسأله با گفتن حل نمیشه، صراحی و می ناب و سفینه ی غزل میخوادکنج و خلوت میخواد... نه هیچ چیز دیگه... خلوت کنی قلم به دست بگیری و روبروی خودت با خدا بنشینی... بخوانید, ...ادامه مطلب

  • نوسان نامیرا

  • خدایا، خدایا، خدایا... چطور از چهره ی اینهمه طفل معصوم بی گناه و بی آلایش، معصومیت زدوده میشه؟ میشه نشه؟ بوس لپ شون همیشه مزه ی شیرین ترین سیب بهشتی رو بده... بغل کردن و فشردنشون ضربان قلب رو منظم و آرام کنه... دیدنشون چشم رو پر نور کنه... میشه بخوای و بشه که معصومیت طفولیت همه شون با معصومیت منبعث از ایمان و تعقل ادامه دار بشه؟ لا تخیب طمعی... بخوانید, ...ادامه مطلب

  • برای تو که هنوز نمی توانی بخوانی

  • سلام میوه ی جانم. خبر نداری مادر... نمی‌دانی چقدر دوستت دارم... چقدر دعا کردم برایت، قبل آمدنت ، حین امدنت، و پس از آن و گمان می کنم علی الدوام دعاگوی تو باشد دل عاشقم. گفتم عشق، و تو عشق را نخواهی دانست که چیست جز آن زمان که در معجزه اش غافلگیر شوی... این عشق نه از آن عبارات لوس و لوث و نخ نمایی است که هوسبازان مگس صفت، از آن می گویند و  عرض خود می‌برند و زحمت ما می دارند... بدون شک این عرصه ی سیمرغ است. و این عشق شمه ای از داستان عشق شورانگیز خالق به‌مخلوق است که چون مرا به والدی برگزید جریانی از خلیفه الهی به سوی من روان کرد به نام مادری و قلب مرا از چیزی از جنس عشق خودش مالامال کرد نسبت به تو... تو نه کمی، نه گمی.. تو ارزشمندی، بسیار بیشتر از آنکه بخواهی به آب و رنگ و خال و خط دنیا فریفته شوی... گرانبهاتری از اینکه خود را به چیزی کمتر از ذات اقدس اله بفروشی... و این شعار نیست... این تجربه ی قلبی است که هر تپشش استغاثه است به صاحب سرچشمه ی عشق ... تو ای نور چشمانم، ای کاش در خور بندگی خدا بار بیایی، هر عیبی در ماست خدا از تو دور بدارد و هر حسنی برای عبدالله شدن مورد نیاز توست که در بساط ما وجود ندارد از فضل و گرمش در جان تو بکارد... تو رشد کن و سبز شو و اغوا نشو... تو بزرگ شو و سربلند شو و پستی نپذیر... تو حق شناس و حق فهم و حق پذیر و قائم به حق باش... خدایا عاقبت این ها را چنان کن که تو خوشنود باشی و اینها رستگار و  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • کفر نعمت از کفت بیرون کند

  • "بســـمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم"عَسَى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْوَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ بخوانید, ...ادامه مطلب

  • آب کم‌جو تشنگی آور به دست

  • فقط وقتی میبینم بنده های خوبت رو بهت حق میدم که من رو حج ننویسی تا این وقت روزگار. که کربلا تبریز تا این وقت.. تشنگی.. تشنگی رازش باید باشه. من اگر با این جگر خون کباب نیستم و تشنه نشدم... پس تشنه ام کن بلاعقوبت... تا بجوشد ابم از بالا و پست... بخوانید, ...ادامه مطلب

  • از گوشه ای برون آی

  • کجاست بارشی از ابر مهربان صدایت که تشنه مانده دلم در هوای زمزمه هایت به قصه ی تو هم امشب درون بستر سینه هوای خواب ندارد دلی که کرده هوایت تهی است دستم اگرنه برای هدیه به عشقت چه جای جسم و جوانی که جان من به فدایت چگونه می طلبی هوشیاری از من سرمست که رفته ایم ز خود پیش چشم هوش ربایت هزار عاشق دیوانه در من است که هرگز به هیچ بند و فسونی نمی کنند رهایت دل است جای تو تنها و جز خیال تو کس نیست اگر هر آینه ، غیر از تویی نشست به جایت هنوز دوست نمی دارمت مگر به تمامی؟ که عشق را همه جان دادن است اوج و نهایت در آفتاب نهانم که هر غروب و طلوعی نهم جبین وداع و سر سلام به پایت حسین منزوی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • دلم گرفته ای دوست

  • من میدونم اصلا و ابدا اونی که تو میخوای نبودم و نیستم. منم ببخش. این طفل رو همونطور که در امدنش کفایت جردی، در بودن و ماندن و رفتنش هم کفایت کن... جوری کفایت کن که سربلند روزگار باشه. روسپید دنیا و عقبی باشه... حفظش کم...من بلد نیستم‌... نمیدونی چقدر دلم گرفته... بخوانید, ...ادامه مطلب

  • تنها تو

  • "بســـمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم"عَسَى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْوَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ بخوانید, ...ادامه مطلب

  • نو نویس

  • "بســـمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم"عَسَى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْوَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها